جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به اتوپیا خوش آمدید!
اینجا همه چیز از زبان ماشین‌بازها گفته می‌شود!

حکایت ما و تصادف های جاده‌ای

«ما به مقصد نمی‌رسیم. ما همگی می‌میریم!»

اتوپیا – در ابتدای فیلم مسافران بهرام بیضایی، شخصیت مهتاب پیش از سوار شدن به ماشین ناگهان رو به دوربین می‌کند و خطاب به تماشاگر می‌گوید: «ما به تهران میریم. برای عروسی خواهر کوچکترم. ما به تهران نمی‌رسیم. ما همگی می‌میریم!» انگار که تقدیر شوم آن تصادف مرگبار از قبل رقم خورده و تنها کاری که می‌شود کرد پذیرفتن و تن دادن به آن است. برای بسیاری از ایرانیان، این حکایت همیشگی سفرهای جاده‌ایست…

ما هیچ، ما نگاه!

بیش از 700 کشته و 10 هزار مصدوم ناشی از تصادف، سهم ایرانیان از تعطیلات نوروزی 1401 بود. اعدادی که با توجه به آمار 17000 فوتی سالانه در حوادث رانندگی چندان تعجب برانگیز نیست. البته به این آمار باید عدد تکان‌دهنده 301000 مجروح، مصدوم یا معلول سالیانه را هم افزود. هرچه نباشد مرگ، حق است و جان، تنها یک عدد! سالهاست عادت کرده‌ایم که برای خریدن ارابه‌های مرگمان، در صف بایستیم.

انتخاب بین بد و بدتر؟!

با دولتی شدن صنعت خودرو و در اختیار گرفتن انحصار آن توسط دو هیولا، خریدار بیچاره عملا از معادله حذف شد. چندی پیش یکی از نماینده‌های مجلس (همان مجلسی که نماینده‌اش اعتراض کرده بود که چرا خودرویی که مجانی به او داده شده “شاسی بلند” نیست؟!) گفته بود مردم بین سایپا و ایران‌خودرو حق انتخاب دارند! افسوس اینکه همین دو هیولا هم نه رقیب، که رفیق یکدیگرند! سازمان گسترش و نوسازی ایران در حالی سهامدار عمده سایپا محسوب می‌شود که نامش در میان سهامداران ایران‌خودرو هم به چشم می‌خورد!

فاجعه خودش اتفاق نمی‌افتد!

در حالی که خودروسازان مطابق معمول و با خیال راحت، به ساخت و فروش بنجل‌هایشان مشغول بودند، یک فاجعه نگاه‌ها را به سمت آنها برگرداند: تصادف زنجیره‌ای بهبهان! به نقل از ایسنا: صبح روز 20 دی ماه امسال بود که خبر وقوع تصادف زنجیره‌ای در محور بهبهان – رامهرمز در رسانه‌ها منتشر شد. خبری که از تصادف حدود 60 خودرو با یکدیگر حکایت داشت و منجر به مرگ 5 تن شد. اما دو روز بعد در تاریخ 22 دی ماه بود که اظهار نظری از سوی رییس پلیس راهنمایی و رانندگی، این تصادف را به صدر اخبار بازگرداند. «در حادثه بهبهان ایربگ هیچ خودرویی باز نشده بود!»

حکایت ما و تصادف های جاده‌ای

خواب دیو آشفته می‌شود!

صاحبان این دو غول صنعتی مدتها عادت کرده بودند جواب هر انتقادی را به تندی بدهند. در سال 1397 سایپا از رضا رفیع، طنزپرداز و مجری تلویزیون بابت مقایسه بدنه پراید با خر شکایت کرده بود! اما این بار سیل انتقادها در فضای واقعی و مجازی باعث غافلگیری آنها شد. واکنش‌های خودروسازان مبنی بر لزوم تصادف با زاویه مناسب (!) برای باز شدن ایربگ به وضوح حاکی از سردرگمی آنها بود. در همین میانه، توسط رییس سازمان ملی استاندارد فاش شد «9 استاندارد اجباری خودروهای داخلی، از جمله ایربگ، از چهار سال پیش اجرایی نمی‌شوند.»

لالایی‌ها

همزمان با انتقادها، سیل وعده و وعیدها هم برای آرام کردن اوضاع شکل گرفت. مهم‌ترین آنها احتمالا تکرار وعده کهنه و نخ‌نمای خصوصی کردن دو کارخانه است. این در حالیست که مطابق بررسی روزنامه دنیای اقتصاد در دی ۱۳۹۶: شرکت سایپا با یک برنامه پیچیده توانسته ظرف چند سال پدیده سهامداری چرخه‌ای را محقق کرده و سهام خود را توسط شرکت‌های زیرمجموعه خودش تحت کنترل بگیرد. در مجموع ۴۲٫۹۵٪ سهام این سایپا در اختیار شش شرکت بود، که عمده سهام خود آن‌ها در مالکیت سایپا و شرکت‌های زیرمجموعه‌اش بوده‌است!

شرکت‌های زیرمجموعه ایران‌خودرو نیز طی سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ با خرید سهام شرکت مادر خود موفق به ایجاد پدیده سهام‌داری چرخه‌ای شده‌اند، به‌گونه‌ای که مجموع میزان سهام تحت تملک تنها سه شرکت (که سهام دو تای آنها ۱۰۰٪ و سومی ۶۰٪ در اختیار ایران‌خودرو است) از ۷٫۳۸٪ به ۲۴٫۴۶٪ افزایش یافت. همچنین به نقل از فارس: عملاً ۱۷٪ از سهام ایران‌خودرو تحت اختیار شرکت صنایع تولیدی کروز (به پاراگراف بعدی نگاه کنید.) ، ۲۱٪ تحت کنترل دولت و نهادهای شبه‌دولتی، ۲۶٪ زیرمجموعه‌های خودش و تنها ۲۶٪ به سهامداران خرد تعلق دارد.

«آخر سگ‌کشی»

در مرداد 1398 بود که خبر بازداشت مدیران سایپا و ایران‌خودرو و دو نماینده مجلس مرتبط با آنها رسانه‌ای شد. مهدی جمالی، مدیرعامل سابق سایپا در جریان این پرونده به 7 سال حبس محکوم شد. او همان کسیست که ادعا کرده بود «پراید با این قیمت و کیفیت در دنیا بی‌نظیر است!». در همین زمان از دست داشتن یک «قطعه‌ساز بزرگ» در این پرونده صحبت می‌شد. شرکت کروز که خود را به مالک عمده سهام ایران‌خودرو تبدیل کرده بود، با خودداری از تأمین قطعاتی که در انحصار تولید یا واردات آن‌ها بوده‌، منجر به ایجاد مابه‌التفاوت‌ بسیار بالا میان قیمت کارخانه و بازار می‌شده. تا به‌ این وسیله خریداران را متقاعد به ثبت‌نام برای خرید خودروها با قیمت کارخانه‌ای کند. محاکمه‌ی مدیران شرکت کروز به اتهام سردستگی و رهبری گروه مجرمانه در زمینه‌ی قاچاق در ۲ بهمن ۱۴۰۰ آغاز شد.

اگر داستان ما اول «مسافران» است، داستان آنها «آخر سگ‌کشی» است. ما بازیچه شدیم و باختیم، اما آنها هم برنده نیستند. در آخر سگ‌کشی همه می‌میرند…

این پست را برای دوستان‌تان بفرستید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *